سکوت بارانی

سکوت باران پر از فریاد است واین فریادرافقط بعضی ازمردم می شنوند

غصه هایم......

تمام غصه هایی را که برایت خوردم بالا میاورم...

طعم بیهودگی میداد!..
+ نوشته شده در دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:,ساعت 14:25 توسط دالیا |

برای همه ی وقت هایی که.....

 
برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی.برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی.
 
برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی.برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی
 
.برای همه وقت هایی که با من شریک شدی.برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی
 
.برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی.برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.
 
برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی.
 
برای همه وقت هایی که گفتی "دوستت دارم"برای همه وقت هایی که در فکر من بودی.
 
برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی.برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی.
 
برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی.
 
به خاطر همه ی این ها هیچ وقت فراموش نکن که :لبخند من به تو یعنی
 
 
" عاشقانه دوستت می دارم "آغوش من همیشه برای تو باز است.
 
همیشه برای گوش دادن به حرفهایت آمادگی دارم.همیشه پشتیبانت هستم.
 
من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود.فقط کافی است چیزی از من بخواهی ,
 
بلافاصله از آن تو خواهد شد.می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم.
 
من کاملا به تو اطمینان دارم و تو نفس من هستی.در دنیا تو از هرکسی برایم مهم تر هستی.
 
همیشه دوستت دارم چه به زبان بیاورم چه نیاورم.همین الان در فکر تو هستم.
 
تو همیشه برای من شادی می آوری به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری.
 
من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم برای تو تنگ است.
 
هر وقت که احتیاج به درد دل داشتی روی من حساب کن.
 
من هنوز در چشمانت گم شده هستم.تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری......
 
بعضی وقتا هست،که دوست داری یکی کنارت باشه،
 
محکم بغلت کنهبذاره اشک بریزی تا سبک بشیبعد آروم تو گوشت بگه:دیوونه چته؟!من که باهاتم..
 
+ نوشته شده در دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:,ساعت 14:17 توسط دالیا |

مرد....

 
وقتی مـــــرد با تمام غرورش،

با تمام احساسش،

با تمام دانه های اشکش،

میگوید.. "دلــــم برایت تنگ شده"....

یعـــــنی.. خیلی دوستــــــت دارد....
 
+ نوشته شده در دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:,ساعت 14:10 توسط دالیا |

خواب های نا ارام....

دوســـت دارم دستــــم را بگــــیری و زیرگوشــــم زمزمه کــــنی


کــه پشـــت خوابهـــای نـــا آرام تــو...


چیــــزی بیـــش از نگرانـــی های زنانــــه نـــیســــت...


دستــــت را بگــــیرم و زیرگوشـــت زمزمه کــــنم


کـــه پشـــت نگرانـــی های زنانــــه ی مـــن...


مــــردی ایستــــاده که دیوانـــــه وار دوســـتــــش دارم

+ نوشته شده در دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:,ساعت 14:7 توسط دالیا |

که توهم نیستی....

هیچ چیزی نیست

که مرا

سر شوق بیاورد

جز تو

که تو هم نیستی
+ نوشته شده در یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:,ساعت 22:1 توسط دالیا |

دختری که......

 
سخت است درک کردن دخــــ ـــــتری که....

غــ ـــم هایـــــ ـش را خودش میـــ ــداند و دلش ...

که همه تنـــ ـــــ ـــــها لبــــخـــندهایش را میبینند...

که حســــ ــــــ ـــــرت میـــــخورند بـــخاطر شاد بودنــــ ــــ ـــش ...

بخاطر خنده هایـــــــ ــــــــ ــــش ......

وهیــــــ ـــــــــ ــــــچکس جز همان دختـــــ ـــــر نمیــ ـــداند چقدر تنهاســ ـــــت ...

که چقدر میـــــــــ ـــــــ ـــــترسد ...

از باخـــــــــ ــــــــتن ...

از اعتــــ ــــــ ــــــمادِ بی حاصلش ...

از یـــــ ـــــ ـــــخ زدن احسـ✘ـاس...
+ نوشته شده در یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:,ساعت 21:58 توسط دالیا |

خیالت راحت....

خیالت راحت

من جـز آغوش تو حتـے به دیوار

هم تکیه نمے کنم !
+ نوشته شده در یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:,ساعت 21:42 توسط دالیا |

این جاهای خالی....

ایـن جـا هـاے خـالـے کـه نـبـودنـت را

به رُخـم مـے کـشـنـد

چـه مـے دانـنـد . .

فـرهـادتـــ شـده اَم

و چـه شـب هـا کـه

خـواب ِ شـیـریـنـَت را نـمـے بـیـنـَم . . .
+ نوشته شده در یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:,ساعت 21:36 توسط دالیا |

نازنین....

ای نازنین جواب معمای من تویی

تنها چراغ روشن شبهای من تویی

وفتی دلم گرفت از انبوه ابرها

احساس آفتابی دنیای من تویی........

+ نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:55 توسط دالیا |

سالها نوشتن...

 
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدی ﺑﺮاﯾﺖ ﭼﯿﺰی ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ

ﭼﯿﺰی ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ........ !

ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ را ﮐﻪ ﺑﺨﻮاﻧﯽ

ﺑﺮای ﺳـــــــــــﺎل ﻫﺎ از ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ اﺳﺖ
+ نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:53 توسط دالیا |

قلب من....

هر جای این سرزمینی باش !

فقط هر روز خنده هایت را برایم پست کن !

قلب من برای تپیدن

نیاز به انگیزه دارد ........!

+ نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:51 توسط دالیا |

دل که بسوزد.....

 
دل که بسوزد ‎

اشکها می سوزانند و برگونه جاری میشوند‎

دل که بسوزد‎

آه هم می سوزاند از سینه بر میخیزد

دل که بسوزد ‎

به آتش میکشد تمام وجود را ‎
+ نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:45 توسط دالیا |

ناجوانمردی تو.....

 
مرهمی میخواهم برای زخمهای بیشمارم‎

چیزی شبیه فراموشی‎

تاشاید درگذرروزگار

فراموش کنم ‎

جاهای باقیمانده برجانم‎

جای کدامین ناجوانمردی توست
 
+ نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:39 توسط دالیا |

عکس های لعنتی...

 
این عکسهای لعنتی

پوشیده شده اند ازیادتو

لحظه لحظه خاطراتت را زنده میکنند

این عکسهای لعنتی

پرشده اند ازچشمانت، نگاهت

وبازاین احساس لعنتی

چشمانت ،چشمانم را ازاشک پرمیکند

وباهرنگاه دلم برای عطرتنت تنگ ترمی شود

دیوانه می شوم

عکسهارا در دنج ترین پستوی خانه پنهان میکنم

کاش دیگرجایشان را پیدا نکنم

کاش دیگرخاطراتت ازذهنم پاک شود

کاش دیگربه امید آمدنت هرروزچشم به درندوزم

خوب من ،من هنوز منتظرم
 
+ نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:6 توسط دالیا |

دوست داشتن....

 
دوست داشتن یه نفر دیوونگیه، دوست داشته شدن
توسط یه نفر یک هدیه ست
دوست داشتن کسی که دوست داره وظیفست،
اما دوست داشته شدن توسط کسی که دوسش داری زندگیه!
+ نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:3 توسط دالیا |

یه لحظه....

 
هــر وقــت از دستــش ناراحــت شدی

فقط یـه لحظـه

بـه نبودنـش یا نداشتنــش فـــــــکر کـن . . .
+ نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:1 توسط دالیا |