سکوت بارانی

سکوت باران پر از فریاد است واین فریادرافقط بعضی ازمردم می شنوند

خوب ترین حادثه...

حادثه طوفانی عاشق عشق

با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام 


باز به دنبال پریشانی‌ام 

 

 

طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست 


در پی ویران شدنی آنی‌ام 

 

 

 

آمده‌ام بلکه نگاهم کنی 


عاشق آن لحظه‌ی طوفانی‌ام 

 

 

دلخوش گرمای کسی نیستم 


آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام 

 

 

آمده‌ام با عطش سال‌ها 


تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام 

 

 

ماهی برگشته ز دریا شدم 


تا تو بگیری و بمیرانی‌ام 

 

 

خوب‌ترین حادثه می‌دانمت 


خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟ 

 

 

حرف بزن ابر مرا باز کن

 
دیر زمانی است که بارانی‌ام

 

 

حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست 


تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام 

 

 

ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟ 


ها نکشانی به پشیمانی‌ام!

+ نوشته شده در سه شنبه 24 دی 1392برچسب:,ساعت 23:51 توسط دالیا |

کنارم...

در نوشته هایم.در خیالم.در دنیایم همه جا هستی!

تنها جایی که باید باشی و ندارمت کنارم است..

+ نوشته شده در دو شنبه 23 دی 1392برچسب:,ساعت 23:37 توسط دالیا |

تنها تو را...

 

شایـد تـِـِـِـِنـها کسے نیستم کـﮧ دوستت دارمْـ ـ

امــا

کسے هستـم

کـﮧ تنهـــ ـا { تــو } را دوست دارم

.

.

.

تنهـا تــو را

 


alt
+ نوشته شده در پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:,ساعت 17:34 توسط دالیا |

حسرت...

 

 
 
 
حسرت یعنی ...

شانه هایت دوش به دوشم باشد..،

اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم...

 
+ نوشته شده در پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:,ساعت 17:25 توسط دالیا |

به خیر کند.....

بغضهایم رابه آسمان سپرده ام. . .

خدابه خیرکندباران امشب را. . .!!!

+ نوشته شده در پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:,ساعت 17:21 توسط دالیا |

...

 

و عمر، شیشه ی عطر است!

پس نمی ماند

پرنده تا به ابد در قفس نمی ماند

مگو که خاطرت از حرف من مکدر شد

که روی آینه جای نفس نمی ماند!

+ نوشته شده در پنج شنبه 19 دی 1392برچسب:,ساعت 17:14 توسط دالیا |