سکوت بارانی

سکوت باران پر از فریاد است واین فریادرافقط بعضی ازمردم می شنوند

ای فلک...

عکس عاشقانه تنهایی

ای فلک گر من نمی زادی اجاقت کور بود؟؟؟

 

من که خود راضی به این خلقت نبودم زور بود؟؟؟

 

من که باشم یا نباشم کار دنیا لنگ نیست

 

من بمانم یا بمیرم هیچ کس دل تنگ نیست!!!!!!!!..

 

+ نوشته شده در شنبه 24 اسفند 1392برچسب:,ساعت 23:8 توسط دالیا |

شاید...

کسی که نشسته است


همیشه خسته نیست


شاید 


جایی برای رفتن نداشته باشد ...

 

 

+ نوشته شده در جمعه 23 اسفند 1392برچسب:,ساعت 19:5 توسط دالیا |

پیچک وحشی...

 

پیچک می شوم


وحشی !!


می پیچم


به پر و پای ثانیه هایت


تا حتی نتوانی


آنی


بی من


" بودن" را


زندگی کنی...!!!

 

+ نوشته شده در جمعه 23 اسفند 1392برچسب:,ساعت 19:2 توسط دالیا |

از سر کی؟

دوست دارم بفهمم

 
کلاهی که سرم گذاشتی

 
از سر کی برداشتی ؟

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 23 اسفند 1392برچسب:,ساعت 18:59 توسط دالیا |

هرجور راحتی...

شنيدنِ 
(هر جور راحتي!)
ميتونه از سيلي دردناكتر باشه!!

 

 

+ نوشته شده در جمعه 23 اسفند 1392برچسب:,ساعت 18:47 توسط دالیا |

فریاد هایم...

آنقدر


فريادهايم را


سکوت کرده ام


که اگر به چشمانم بنگريد


کر مي شويد...

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 23 اسفند 1392برچسب:,ساعت 18:43 توسط دالیا |

متاسفم...

خدایا...


بابت آن روز


که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ...!!!


من عصبانی بودم


برای انسانی که تو میگفتی ارزشــــَش را ندارد


و مــــــــــن پا فشاری می کردم

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 23 اسفند 1392برچسب:,ساعت 18:35 توسط دالیا |

اسمون...

اگه كسي رو دوس داري ...

نه براش ستاره باش نه آفتاب

چون هر دوشون مهمون زودگذرن !!!

براش" آسمون باش" كه هميشه بالاي سرش باشي

 

+ نوشته شده در جمعه 23 اسفند 1392برچسب:,ساعت 18:13 توسط دالیا |

دلم که میگیرد...

 

 دلم که میگیرد کودک میشوم

کفش هایم میشودتا به تا

اغوشی میخواهم که ارامم کند

عروسکی که همبازی دلتنگیهایم شود

وگلویی که بغض خفه اش نکند

بهانه گیر میشوم:

نق میزنم که این را میخواهم

ولی هیچکس نمیداند

که به جزتو هیچ نمیخواهم

+ نوشته شده در دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:,ساعت 1:23 توسط دالیا |